کد مطلب:36118 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:129

حامل توشه های راه











(و اذا وجدت من اهل الفاقه من یحمل لك زادك الی یوم القیامه فیوافیك به غدا حیث تحتاج الیه فاغتنمه و حمله ایاه و اكثر من تزویده و انت قادر علیك فعلك تطلبه فلا تجده)

«و هنگامی كه از طبقات تهیدست و مستند، كسی را یافتی كه زاد راه تو را بسوی روی قیامت حمل كرده و بدوس بكشد، و فردای قیامت همان زمان كه سخت به آن نیاز داری، سالم وء دست نخورده آن را به تو برگردانیده، به دست تو بدهد پس وجود او را غنیمت شمرده، بی درنگ زاد راهت را بر دوش ائو بگذار و هر چه می توانی وسائل بیشتری را با او بفرست كه اكنون تو بر این كار قدرت داری و توانائی، چه بسا كه بعدا او را طلب كنی و لیكن دیگر او را نیابی و دسترسی به او پیدا نكنی»

[صفحه 148]

در این جملات، لطافت و ظرافتی به كار رفته كه به جد قابل توجه و در خور هرگونه تحسین و تقدیر است زیرا در برداشت امام امیرالمومنین علیه السلام شخص فقیر و مستمندی كه به سوی انسان می آید تا از او چیزی طلب كند، در حقیقت برای خدمت كردن به او آمده، او می آید تا داوطلبانه بار ما را به دوش بگیرد و با كمال علاقه و صمیمیت آن را به نزل برساند. این در دید قاصر و كوتاه بین ماست كه شخص فقیر را وجودی مهمل، عاطل و باطل و بالاتر كه او را را مزاحم می دانیم، در دید امام علی علیه السلام او عنصری خدمتگذار است كه برای خوشبخت كردن ما رو به ما می آورد. او رنج و زحمت بدوش كشیدن بار و زاد و توشه ی ما را از دوش ما بر می دارد و بسوی موعد ما كه روز قیامت است حمل می دهد و در ساعتی كه شدیدترین ساعات است و آدمی، سخت نیازمند به وسائل است آورده و تحویل می دهد پس اعانت و كمك به مستمندان در دید ظاهری، انفاق كردن و كمك نمودن به آنان است و لیكن در دیدگاه واقعیت، مطلب به عكس است، در این نظر می بینیم این شخص فقیر و تهیدست دارد به ما كمك می كند و مشكل ما را حل می نماید در دید ظاهر بینان، كمك كننده، منت بر شخص مستمند دارد ولی در دین واقع بینان، فقیری كه چیزی را دریافت كرده او منت دارد.

بنظر مادی، مالی را كه به فقیر می دهیم به او داده ایم و از دست ما رفته ولی در نظرالهی، این یك حساب پس انداز است كه بوسیله آن شخص فقیر برای ما باز می شود و مهمتر آنكه در مواقع ضروری كه انسان سخت حاجتمند و گرفتار است و رو به هر كسی می آورد و دردش درمان نمی شود از آن حساب پس انداز استفاده و برداشت كرده خود را از عذاب الیم الهی رهانیده و نجات می دهد.

بلكه عبارات امام علیه السلام بالاتر از این را افاده می كند زیرا با جمله ی (یوافیك) می رساند كه او خود می یاد و محموله ای را كه به او سپرده و بر دوشش نهاده بودی بصورت كامل به دست شما می دهد. حال بیبیند كه در آن لحظات طاقت فرسا كه احدی به یاد انسان نبوده و هیچ كس او را پناه نمی دهد چقدر این منظره، خوشحال كننده و نشاط

[صفحه 149]

انگیز است كه ناگهان بنگرد یك كسی آمده تحفه ای در برابر او می گذارد و می گوید: این همان كمكی است كه در دنیا به من كردی و پولی است كه به من دادی اینك آورده ام تا به شما برگردانم.

راستی كه انسان از اداء مطلب در كلمات امیرالمومنین علیه السلام بدین صورت عالی و از كشف حقیقت قضیه ی انفاق و احسان به مردم، مبتهج می شود و به نشاط می آید و همه ی وجود انسان را سرور و خرمی فرامی گیرد.

در مكتب تربیتی امیرالمومنین باید وجود آن مستمندی كه رو به ما آورده و چشم به احسان ما دوخته است غنیمت شمرد و بر او احسنت و آفرین گفت و از خدمت بی شائبه و مخلصانه ی او تشكر و سپاسگزاری نمود.

به جد می گویم كه چنینی منطق جالب و افتخار آفرینی در هیچ مكتبی به چشم نمی خورد و از هیچ رهبر انسان دوستی نشنیده و نخواهیم شنید.

امام علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام همین منطق آسمانی و پر افتخار را تعقیب می فرمود و همین برداشت عالی را از انفاق به فراداشت.

علی بن عیسی اربلی محدث و مورخ نامی، نقل كرده كه: كان اذا اتاه السائل یقول: «مرحبا بمن یحمل لی زادی الی الاخره»[1].

هنگامی كه سائل و مستندی به نزد امام زین العابدین علیه السلام می آمد می فرمودند: آفرین و خوش آمد كسیكه زاد و توشه ی مرا برای من به سوی آخرت، حمل می دهد.

مطلب دیگری كه در عبارت فوق به كار رفته این است كه می فرماید: «فلعلك تطلبه و لا تجده». این جمله اشاره به این است كه اگر غنیمت نشمردی و به مستمند در خواست كننده ای كه روی به تو آورده اعانت ننمودی او می رود و تو را رها می كند ممكن است كار او از جای دیگر اصلاح شود ولی تو اولا كه از این فیض فعلا محروم شدی و ثانیا چه بسا كه بعد عواطفت زنده شود و پی بهبدی وزشتی كار خود ببری كه

[صفحه 150]

تو انسانی و از آهن و چدن و سنگ ساخته نشده ای امكان دارد به خود آئی و بخواهی جبران كنی لیكن دیگر او را هرگز نیابی. آری امكان دارد كه او از نزد تو كه رفت وداع تن كرده از دنیا برود و این لحظات قیمتی و پر بها را كه تو می توانستی بخوبی درك كنی و دل او را به دست بیاوری بكلی تمام شود وقتی او مرد دیگر چگونه می توانی او را بیابی تا جبران مافات كنی؟ و ممكن است بجائی برود كه دیگر برای ابد چشم تو، به او نخورد و تو بخود آمده باشی و در پی او به هر سو بروی و او را پیدا نكنی. و در آنوقت، خدا می داند كه انسان دچار چه فشار روحی خواهی شد.

دوستی از دوستان، راجع به جوان محترمی كه در زمان فشار شاه خائن گرفتار شده و تحت تعقیب بود و عاقبت هم به چنگال آن دژ خیم افتاده، شربت شهادت نوشید نقل میكرد آن جوان را در تهران دیدم سوابق آشنائی و دوستی، موجب شدء كه در نزد من از گرفتاریها سخن بگوید او از تحت تعقیب بودن خو سخن گفت و اینكه نمی تواند به راحتی بیرون بیاید لذا احیانی آنهم گوشه و كنارها برای مدت كم و انجام كار لازم از محل سكونت خود خارج می شود و به همین اندازه، اكتفا می كند. و خلاصه از هم جدا شدیم بعد من به فكر فرورفتن كه او در این گرفتاریها كه قهرا از تلاش زندگی مانده و جرات بیرون آمدن ندارد آیا گرفتاری مادی نداشت و اظهار نكرد؟ من چرا آن زمان به این فكر نیفتاده و كمكی به او نكردم؟! و این مطلب از آن وقت مرا ناراحت می سازد.

آری دین فقیر و اظهار حاجت حاجتمند، غنیمت است باید آن را مغتنم شمرد و از این زمینه قدر دانی نمود و كاری كرد. خوب توجه كنید كه روی آوردن حاجتمند به انسان، در دیدگاه امیرالمومنین طوری قلمداد می شود كه گویا زمینه احراز یك منفعت سرشار و یك معامله پر در آمدی است كه می فرماید قدر بدان و غنیمت بشمار. و بعد اضافه می فرماید كه چه بسا بعدا او را طلب كنی و دیگر او را نیابی. و حقیقت همین است زیرا این زمینه ی تجارت باقی و سود و در آمد پایان نیافتنی است و نباید آن را به آسانی از دست داد.

[صفحه 151]

(و اغتنم من استقرضك فی حال عناك لیجعل قضاء ذلك فی یوم عسرتك)

«و غنیمت بشمار كسی را كه از تو در حالت غنا و بی نیاز تو وام می طلبد و قرض می خواهد تا آن را به تو در روز عسر و تنگدستیت ادا كند»

در مواردی از قرآن كریم و نهج البلاغه، رسیدگی به حال فقرا و تهیدستان و كمك واعانت به آنان، قرض به خدا قلمداد شده است و در این مورد آن را بعنوان قرض به همان شخصی كه به او كمك شده یاد می شود. آری! در دید ظاهر بینان كم بینش مبلغی را كه به فقیر و مستمندی می دهیم كمك ما به اوست كه از كف ما می رود و بلا عوض است و از اینرو در دادن آن مبلغ، مماكسه كرده و به حداقل و دست كم آن اكتفا می نمائیم و لیكن از نظر دور اندیش امام عارفان امیرالمومنین علیه السلام چنین نیست بلكه آن شخص، قرض گیرنده و این مبلغ، وامی از ما در نزد اوست و قاعده ی قرض رد و آن شخص، قرض گیرنده و این مبلغ، وامی از ما در نزد اوست و قاعده ی قرض رد و بدل شدن شیء یا مبلغی پول است، دهنده ی آن وجه مثلا الان داده و در آتیه پس می گیرد و خلاصه حساب از دست رفتن ندارد. بنابراین این باید به شخص مستمندی كه مورد كمك ما واقع میشود به چشم وام گیرنده بنگریم نه اینكه كمك خود را به او مجانی و بلاعوض بدانیم.

مهمتر آنكه اوضاع و احوال، در حال قرض دهنده اثر به سزا دارد و اگر روزی كه انسان قرض می دهد در حال غنا و بی نیازی و در كمال رفاه و وسعت زندگی باشد ولی اتفاقا روز اداء آن قرض، وی در شدت حال و در تنگنای زندگی بوده و اوضاع او كاملا بهم خورده باشد و در این حال بدهكار بیاید و مبلغی را كه از او قرض گرفته بوده بیاورد یك دنیا نشاط و شادی بار می آورد. اتفاقا كمكهای افراد متمكن به فقرا و تنگدستان، قرضی است كه به آنان می دهند و آن قرض گیرندگان درروزی آن قرض را می پردازند كه انسان در منتهای گرفتاری و سختی است و مورد هجوم طوفان بلا و درد و رنج قرار گرفته كه ناگهان در میان این عسرت و شدت و سختی و گرفتاری وام

[صفحه 152]

مزبور به وی بر می گردد، و كدام عسرت و سختی بیشتر و شدیدتر از دشواریهای جانگاه روز قیامت است كه این وامها به دست انسان می رسد پس فی الحقیقه آن انفاقها و داد و دهشها پس اندازی است كه در وقت نیاز، از آن استفاده می شود.

خوانندگان عزیز! اگر در جمله ی اذا وحدت من اهل الفاقه... آنطور چهره ی زیبا و دوست داشتنی از شخص فقیر و سائل درست كردند در این جمله نیز این چنین چهره ی درخشان و محبوب و آبرومندی را برای او می سازند و خلاصه در خلال این دو فراز، شخصیت فقرا و اهل حاجت را در نهایت افتخار و سر بلندی جلوه داده و بطوری آنان را در دیده ها محترم كردند كه متمكنین نه تنها از آنان گریزان نباشند كه كوبه كو در طلب آنها بگردند تا به آنان كمكهای بی دریغ بنمایند.

از كلام ابن ابی الحدید بر می آید كه ضمیر تطلبه و تجده، را به مال بر گردانده یعنی الان بفقرا بده و زیاد هم بده كه چه بسا بعدا مال خود را طلب كنی و نیابی یعنی از دست تو برود.

و اضافه می كنیم كه در رابطه با فقرا و نیازمندان دو مرتبه تعبیر (اغتنم) فرمود یعنی غنیمت بشمار و قدر بدان. دو مرتبه از وضع آنروزی سخن گفتند كه عكس العمل این كمكها و انفاقها به انسان باز میگردد یك بار فرمود: حیث تحتاج الیه. و دیگر بار فرمود: یوم عسرتك. آنروز، تو حاجت داری و روز عسرت و تنگدستی تو است. و اینها همه برای ترسیم ارزش انفاق به فقرا و مستمندان و اثر چشمگیر آن است. و خلاصه بدین ترتیب پیروان خود را در راه كمك و حمایت به تهی دستان تشویق فرموده و بسیج می نماید.

اكنون صاحبان ثروت و ارباب تمكن برای روز حاجت و آتیه بسیار سخت و دشوار خود یعنی روز قیامت اندوخته ای كنند و زندگی به هم خورده و بی سروسامان فقرا و گرفتاران را نوائی بخشیده وبرای اصلاح آن اقدامی نمایند.

[صفحه 153]


صفحه 148، 149، 150، 151، 152، 153.








    1. كشف الغمه ج 2، ص 72.